آن را که در هوای تو یک دم شکیب نیست

آن را که در هوای تو یک دم شکیب نیست
با نامه ایش گر بنوازی غریب نیست

امشب خیالت از تو به ما با صفاتر است
چون دست او به گردن و دست رقیب نیست

اشکم همین صفای تو دارد ولی چه سود؟
آینه ی تمام نمای حبیب نیست

فریاد ها که چون نی ام از دست روزگار
صد ناله هست و از لب جانان نصیب نیست

سیلاب کوه و دره و هامون یکی کند
در آستان عشق فراز و نشیب نیست

آن برق را که می گذرد سرخوش از افق
پروای آشیانه ی این عندلیب نیست

#شفیعی_کدکنی

@chekamehaibaran
دیدگاه ها (۳)

نه شیخ می‌دهدم توبه وُ نه پیرمغان می ‌ زبس که توبه نمودم , ز...

مثل مرتاضی که ریاضت میکشد دوست داشتنت را درد میکشماری باید ح...

@chekamehaibaran

@chekamehaibaran

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط