part
(part 2)
(ویو لوسی)
اماده شدم که یه ادم با لیموزین دم در داشت بوق میزد که رفتم دیدم هیونا توی لیموزین نشسته بود
هیوانا : سلام لوسی بیا بریم داره دیرمون میشه
من سوار شدم و رفتیم به سمت یه عمارت خیلی خیلی بزرگ بود
تا رسیدیم چند تا پسر ریختن دورم و
یه پسر که خیلی اشنا بود اومد سمتم نتوستم صورتش رو ببینم
اومد
اقای× : (به این پسر رو اقای × مینویسم) چرا مزاحم زنم میشین _داد! _
لوسی : من زنت نی...
اقای× : میخوای بدزدنت کاملش کن _زیر لب گفت_
لوسی : وای عزیزم رسیدی خیلی دلم برات تنگ شده بود
اقای× : عشقم بریم؟
لوسی : اره
از اونا دور شدن و لوسی تازه فهمید اون اقای× ، جونگ کوک بوده
چند ثانیه با اخم نگاهش کرد و گفت تو جونگ کوک نیستی؟
جونگ کوک : (چون فهمید جونگ کوکه، بجای اقای ×جونگ مینویسم ) فکرر نکنممم_انکار_
لوسی : من میدونم تو جونگ کوکی
تهیونگ از اون طرف عمارت داد زد
تهیونگ : جونگ کوکککککککک_داد_
جونگ کوک : بلههههه _داد_
تهیونگ :
ادامه دارد........
پارت 3 رو نمیزارم ولی اگه پات 3 رو میخواین لایک هارو به 40 برسونید
(ویو لوسی)
اماده شدم که یه ادم با لیموزین دم در داشت بوق میزد که رفتم دیدم هیونا توی لیموزین نشسته بود
هیوانا : سلام لوسی بیا بریم داره دیرمون میشه
من سوار شدم و رفتیم به سمت یه عمارت خیلی خیلی بزرگ بود
تا رسیدیم چند تا پسر ریختن دورم و
یه پسر که خیلی اشنا بود اومد سمتم نتوستم صورتش رو ببینم
اومد
اقای× : (به این پسر رو اقای × مینویسم) چرا مزاحم زنم میشین _داد! _
لوسی : من زنت نی...
اقای× : میخوای بدزدنت کاملش کن _زیر لب گفت_
لوسی : وای عزیزم رسیدی خیلی دلم برات تنگ شده بود
اقای× : عشقم بریم؟
لوسی : اره
از اونا دور شدن و لوسی تازه فهمید اون اقای× ، جونگ کوک بوده
چند ثانیه با اخم نگاهش کرد و گفت تو جونگ کوک نیستی؟
جونگ کوک : (چون فهمید جونگ کوکه، بجای اقای ×جونگ مینویسم ) فکرر نکنممم_انکار_
لوسی : من میدونم تو جونگ کوکی
تهیونگ از اون طرف عمارت داد زد
تهیونگ : جونگ کوکککککککک_داد_
جونگ کوک : بلههههه _داد_
تهیونگ :
ادامه دارد........
پارت 3 رو نمیزارم ولی اگه پات 3 رو میخواین لایک هارو به 40 برسونید
- ۱.۹k
- ۲۰ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط