شاهنامه رازنمادتهمورث

#شاهنامه #رازنماد#تهمورث۱۰
#تهمورث– رام کردن جانوران
۱۰– دیوبند ۱

در گفتارهای ایرانی کهن، تهمورث با پاژنام(لقب) دیگری نیز نامیده شده:
«دیوبند»

پسر بد مر او را یکی هوشمند
گرانمایه تهمورثِ دیوبند

در روزگار تهمورث از دوگونه «دیو» سخن است! دوگونه، از دو ریشۀ گوناگون و دارای دو پرمانه(مفهوم) گوناکون که هیچ پیوند و همانندی ندارند!(ن.ک. #دیو_در_شاهنامه)

نخستین، هرآزارنده(انبوه سختی و درد و رنج که در روزگار ده هزارساله تهمورث فراروی مردم بود)! مردمان روزگار(تهمورث) به نیروی خرد و تلاش و یافتن راهِ چاره بر آنها چیره و به گزارش شاهنامه(با جاندارانگاری) دیوان به بند شدند!

شدند انجمن دیو، بسیار مر؛
که پردخت مانند از او تاج و فر!

از این دو دسته آزارنده(دیو)ِ فراروی مردم :

۱- بخشی را می‌بایست افسون(چاره ؛ تدبیر) کرد؛ همچون توفان و گرسنگی!

۲- بخشی را بایستی با زور و گرز از پای درآرود! همچون جانوران درنده!

از ایشان دوبهره بدافسون ببست!
دگرشان به گرز گران کرد پست!

واپسین بیت دشواریهای نیازمند چاره(افسون) را دو برابر دشواریهای نیازمند زور و گرز می‌داند!! تهمورث هر دو را در بند کرد!!

پرمانه دیگر«دیوبند» را واخواهیم کافت!
https://t.me/ShahnamehToosi

@ShahnamehToosi
دیدگاه ها (۰)

#شاهنامه#رازنماد#تهمورث۹##تهمورث– رام کردن جانوران۹- اسب و ...

میان اینهمه خبر بد یک خبر خوب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط