مگذار شکوه چشمان تندیس وارت
مگذار شکوه چشمان تندیسوارت
یا عطر گل سرخی شبانه
که با نفسات بر گونهام مینشیند را
از دست بدهم...
میترسم از تنها بودن در این ساحل
چونان درختی بیبار
سوخته در حسرتِ گلبرگِ جوانی
که گرمایش بخشد.
اگر گنج ناپدید منی،
اگر زخم دریده یا صلیب گور منی،
اگر من یک سگم تو تنها صاحبمی،
مگذار شاخهای که از رود تو برگرفتهام
و برگهای پاییزی اندوه بر آن نشاندهام را
از دست بدهم...
#vasip
یا عطر گل سرخی شبانه
که با نفسات بر گونهام مینشیند را
از دست بدهم...
میترسم از تنها بودن در این ساحل
چونان درختی بیبار
سوخته در حسرتِ گلبرگِ جوانی
که گرمایش بخشد.
اگر گنج ناپدید منی،
اگر زخم دریده یا صلیب گور منی،
اگر من یک سگم تو تنها صاحبمی،
مگذار شاخهای که از رود تو برگرفتهام
و برگهای پاییزی اندوه بر آن نشاندهام را
از دست بدهم...
#vasip
۱.۱k
۲۴ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.