سهم من از عاشقی چشم انتظاری بود و بس

سهم من از عاشقی چشم انتظاری بود و بس
عاشقی بودم که کارم بیقراری بود و بس

چشمهایت باده ی ناب شراب کهنه بود
بر لب خشکم ولی داغ خماری بود و بس

از میان زخم های بیشمار زندگی
زخم های عشق تنها زخم کاری بود و بس

عشق رویای دل انگیز منِ دیوانه بود
این غزلها هم برای یادگاری بود و بس

می دهم تاوان عشقی را که با دل خواستم
از ازل تاوان عاشق گریه زاری بود و بس

دل که بعد از عاشقی، دیوانه ای بیچاره شد
کار من هم بعد از ان دیوانه داری بود و بس

کام دل شیرین نشد از مژده ی دیدار یار
کار دنیا با دلم ناسازگاری بود و بس
دیدگاه ها (۱)

بــه رســم ادب و ارادت هرروز صــبــح ســلــام مــیــدهیــم ب...

✅اازطرف خدا،،🎆 عالم ز برایت آفریدم، گله کردی🎇 از روح خودم در...

🔰 #تایید_نشده 🔹خبر حاکی از آن است ایران تعدادی ادوات جنگی ر...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..من مریض توام و از تو دوا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط