در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم ونگران بودم تا اینکه آ

در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم ونگران بودم, تا اینکه آنهاراتجربه کردم وحالا ترسی از آنهاندارم.
از" تنهایی"میترسیدم, یاد گرفتم"خود را دوست بدارم"
از" شکست "میترسیدم, یاد گرفتم"تلاش نکردن یعنی شکست"
از" نفرت "میترسیدم, یاد گرفتم"به هر حال هر کسی نظری دارد"
از" درد "میترسیدم, یاد گرفتم"درد کشیدن برای رشد روح لازم است"
از" سرنوشت "میترسیدم, یاد گرفتم"من توان تغییر آن را دارم"
از" گذشته "میترسیدم , فهمیدم"گذشته توان آسیب رساندن به من را ندارد"
و درآخراز" تغییر "میترسیدم, تا اینکه یاد گرفتم, حتی زیباترین پروانه ها هم قبل از پرواز کرم بودند, و" تغییرآنهارا زیباکرد"
دیدگاه ها (۱)

درکنار انسانهای خوشبخت همواره کسانی زندگی میکنند که در هنگام...

بعضی ﭼﻚﻫﺎ ﺩﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ؛ﺗﺎ ﺍﻣﻀﺎﻱ ﺩﻭﻡ ﻧﺒﺎﺷﺪ نقد ﻧﻤﻲﺷﻮﻧﺪ،ﺣﺘﯽ ﺍ...

♣ تـــ❤ ـــو♣ #را_شـبـیـه_بـه_خـــودت_دوســت_دارمـ#شـبـیـه_ه...

حواست باشد که گاهی اعتمادتمامِ چیزیست که از یک آدم می ماندکه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط