اغااینم ازقسمت ۲فانتزیم
اغااینم ازقسمت ۲فانتزیم
دیگه قسمت سه اگه تونستم این پنج شنبه اگرم نشددیگه بعدامتحانام
شروع
.
.
.
یدفه صدای جیغوداداومدومنم ازترس پاشدم
ولی ازبس دلم دردمیکردپاهام لرزیدوافتادم روصندلی
عجیب بودپلیسای امنیتی داشتن میرفتن طرف
پیاده شدن هواپیمایی که من وساراازش پیاده شدیم
اونایی که داشتن جیغ میزدن وسطش هی میگفتن:هری
بعضیام نایلوبعضی دیگم زین یالوییس یالیام
منم ک باشنیدن اسم هری دستوپاموگم کردمورفتم طرف صدا ها
دیدم ک پسرای وان دی دارن ب طرف داراشون امضامیدنوسلفی میگیرن
منم چشم افتاد ب هری باخودم گفتم:هع چقدشبیه او پسرس ک پیشم بود
بعدکه توجه کردم دیدم خودشه ومحکم کوبوندم ب شکمم
بلندگفتم:اخخخخخخخ
ساراکوبوندروشونم:میخواستم بت بگم ولی توخودت گوش بحرفام ندادی
بعددفترچشودراوردونشونم دادکه ازپنج تاشون امضاگرفتع
منم گفتم :بیابریممم .....واییییی دلم اخخخخ
رسیدم ب صف منم گوشیموبراسلفی باهری دراوردموهمینکه بم رسیدوخواستم بگم سلفی میخوام انگارکه منوندیده رفت پیش دخترکناریموباهاش سلفی گرفت
منم گفتم:هی منم هستم
هری برگشتویه لبخندنازبم زدوادامه راهشورفت
منم ک هرلحظه دل دردم بیش ترمیشدیدفه چشام سیاهی رفت
خودموب زورگرفتم
یکی ازبادیگاردای پسرااومدپشت سرم گفت باهام بیا
خودم:کجا؟؟؟
مرده:بیامیفهمی
خودم:باشه
منو ب زورازجمعیت کشیداونورودیدم هری
واستاده
یع خنده مضحک بم کردوگفت :سلام
خودم:سسللاااممم...
هری:اسمت بهار نه؟؟؟
خودم:اره ....توازکجامیدونی؟؟
دوباره چشام سیاهی رفتوهری منوگرفت
هری:خوبی؟؟
خودم:ارههه نگفتی ایمموازکجامیدونی؟؟
هری:اوممممم دوست بم گفت
منم تودلم گفتم سارامگه دستم بت نرسه دیگه چی بش گفتم
همینکه گوشیمودراوردم تاباهری سلفی بگیرم چشام دوباره سیاهی رفتودیگه هیچی ندیدم
منتظرقسمت بعدباشین
بای
بای
نظرم بدید
دیگه قسمت سه اگه تونستم این پنج شنبه اگرم نشددیگه بعدامتحانام
شروع
.
.
.
یدفه صدای جیغوداداومدومنم ازترس پاشدم
ولی ازبس دلم دردمیکردپاهام لرزیدوافتادم روصندلی
عجیب بودپلیسای امنیتی داشتن میرفتن طرف
پیاده شدن هواپیمایی که من وساراازش پیاده شدیم
اونایی که داشتن جیغ میزدن وسطش هی میگفتن:هری
بعضیام نایلوبعضی دیگم زین یالوییس یالیام
منم ک باشنیدن اسم هری دستوپاموگم کردمورفتم طرف صدا ها
دیدم ک پسرای وان دی دارن ب طرف داراشون امضامیدنوسلفی میگیرن
منم چشم افتاد ب هری باخودم گفتم:هع چقدشبیه او پسرس ک پیشم بود
بعدکه توجه کردم دیدم خودشه ومحکم کوبوندم ب شکمم
بلندگفتم:اخخخخخخخ
ساراکوبوندروشونم:میخواستم بت بگم ولی توخودت گوش بحرفام ندادی
بعددفترچشودراوردونشونم دادکه ازپنج تاشون امضاگرفتع
منم گفتم :بیابریممم .....واییییی دلم اخخخخ
رسیدم ب صف منم گوشیموبراسلفی باهری دراوردموهمینکه بم رسیدوخواستم بگم سلفی میخوام انگارکه منوندیده رفت پیش دخترکناریموباهاش سلفی گرفت
منم گفتم:هی منم هستم
هری برگشتویه لبخندنازبم زدوادامه راهشورفت
منم ک هرلحظه دل دردم بیش ترمیشدیدفه چشام سیاهی رفت
خودموب زورگرفتم
یکی ازبادیگاردای پسرااومدپشت سرم گفت باهام بیا
خودم:کجا؟؟؟
مرده:بیامیفهمی
خودم:باشه
منو ب زورازجمعیت کشیداونورودیدم هری
واستاده
یع خنده مضحک بم کردوگفت :سلام
خودم:سسللاااممم...
هری:اسمت بهار نه؟؟؟
خودم:اره ....توازکجامیدونی؟؟
دوباره چشام سیاهی رفتوهری منوگرفت
هری:خوبی؟؟
خودم:ارههه نگفتی ایمموازکجامیدونی؟؟
هری:اوممممم دوست بم گفت
منم تودلم گفتم سارامگه دستم بت نرسه دیگه چی بش گفتم
همینکه گوشیمودراوردم تاباهری سلفی بگیرم چشام دوباره سیاهی رفتودیگه هیچی ندیدم
منتظرقسمت بعدباشین
بای
بای
نظرم بدید
۱.۴k
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.