پرتقال های کال چیده

پرتقال های کال چیده
پاییز و بارانِ نباریده
آدم های به اشتباه از راه رسیده
مبتلا به تفسیر احساسات
اشتباه جویده شده
تصویر گل های سرخِ دامنی
در شومینه، سوزیده شده
یک نفر در،
های و هوی شعرم خوابیده
حالا از نبودن ات ،دلِ آدم که بگیرد
حق نیست ،اما ....
سفره ی پُر بغض دل را
کنار کدام پنجره ی باران خورده پهن کنم
با زبان بی زبانی هزار بار گفته ام
هزاربار نوشته ام
من که هیچ
این خانه که هیچ
این شهر که هیچ
خوب،
آدم دلش می گیرد از نداشتن ات

#پریناز_ارشد
#کافه_دلتنگی
دیدگاه ها (۱)

یه دیالوگی تو سریال وست‌ورد بود که میگفت:«هیچوقت به هیچکس اع...

چشمهایت را از کجا آورده ایکه در هیچ جایِ دنیا نمیتوانم نظیرش...

پاییز جان !چه سرد ،‌ چه درد آلود چون من تو نیز تنها ماندستی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط