باد انداخته در سر هوس پنجره ات را

باد انداخته در سر، هوس پنجره ات را
تا که با خود ببرد گوشه ای از خاطره ات را
 کوه ها تشنه ی موسیقی زیبای کلامت
بتکان بغض فرو مانده ی درحنجره ات را
 باد بی تاب تر از قبل شده تا که بگیرد
سر موهای پریشان گره در گره ات را
 عشق ای دشت بلاخیز نشد در همه ی عمر
یک دل سیر، ببینم همه ی منظره ات را ؟
 مثل یک جنگل خاموش پر از راز جهانی
کاش می شد که بگردم همه ی گستره ات را
 به خدا حوصله ای نیست که دیگر بنشینم
بار سنگین و نفسگیر غم و دلهره ات را
 من سر راه تو سبزم، همه جا در همه احوال
کم بگو، می جود آخر پدرم خرخره ات را
 عمرت از نیمه گذشته است تو ای شاعرعاشق
بس کن این عاشقی لعنتی مسخره ات را
دیدگاه ها (۲)

آدمها ساعت شنی نیستند کهسر وتهشان کنیم دوباره از اول شروع شو...

گاهی هم سراغی بگیر از اولین آدمِ زندگی ات...شاید هنوز همآخری...

رفاقتی دوستت دارم...مرامیاز آن قدیمی ها!مثل دااش مشتی ها ......

.به یاد عزیزان سانحه هوایی اوکراین 😭 😭 دارم به آخرین پیامتان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط