هزاران بار خوردم چوب عشق و باز بیمارم

هزاران بار خوردم چوب عشق و باز بیمارم
نمیدانم که من دیوانه هستم یا که بیکارم

که عاشق می شوم هر بار و می ریسند جانم را
ومن یک بار دیگر در پی این نا به هنجارم

همین که می کشم بیرون خودم را گیر می افتم
دوباره زلزله می آید و من زیر آوارم

تو ای آشفته گیسویی که افتادی زچشمانم
برو از فکر من بیرون پریشان است افکارم

غزل دیگر نمی گویم که یاد عشق می افتم
دگر از هر چه دل هر آنچه دلدار است بیزارم
💕 💕 💕 💕
دیدگاه ها (۱)

چه سکوتی است میان تو و این حس دلم ...من پر از حرفم و تو جذب ...

🍁 عشق چیست ؟عشق تسلیم شدن است . عشق دلیل عشق است .عشق فهمیدن...

✾ﺭﻭﺯﯼ ﻣـــــﯿـــﺮﺳﻪ ڪـﻪ ﻣـﯿﮕـۍ :✾ﺩﺍﺭﻡ ﻣـﯿـﻤـﯿﺮﻡ ﻭ ﻣـݧ ﻣﯿﮕـﻢ ...

↻⇦منـــــــ رفتمــــــــ ↻امــــا بــــــدانـــــ↻⇦زندگــے ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط