یک زندگی کم است

یک زندگی کم است ...!
برای آن‌که تمام شکل‌های دوستت دارم را با تو در میان بگذارم ...
می‌خواهم هر صبح که پنجره را باز میکنی ،
آن درخت روبه‌ رو من باشم ...
فصل تازه من باشم ...
آفتاب من باشم ...
استکان چای من باشم ...
و هر پرنده ای که نان از انگشتان تو می‌گیرد ...
یک زندگی کم است ...!
برای شاعری که می‌خواهد در تمام جمله ها دوستت داشته باشد ...!

#روزبه_سوهانی
دیدگاه ها (۲)

#تصویر_زمینه

#تصویر_زمینه

تو را می‌جویم فراتر از انتظارفراتر از خودِ خویشتنم و آنچنان ...

‏غریب ‌ترین زمان دوست داشتن ات؛اسفند ماهی که نمیداند، شروع م...

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

عشق ( درد بی پایان)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط