بانو جان...؟! میدانم بانو...بغض نکن...! "زن" بودن کارِ دش
بانو جان...؟! میدانم بانو...بغض نکن...! "زن" بودن کارِ دشواریست، آن هم در این دیار..! خوب میدانم...! امّا تو خیلی زود بزرگ شدی...دقیقاً در همان روزهای سه ، چهار سالگی همان هنگام که عروسکات را در آغوش گرفتی و برایَش لالایی خواندی...! همان دقایقی که موهایش را شانه زدی و گلِ سر خودت را بر سرش نشاندی..! یاد گرفتی ببخشی و نوازشگر باشی..! از نبودنت نگو بانو...که دنیای بدونِ تو دیدن که هیچ
حتی توصیف کردن هم ندارد..! تو اگر نبودی لاکهای رنگی رژهای قرمز و صورتی کفشهای پاشنهدار و هزار و یک چیز دیگر بیمعنا میماند..! تو اگر نبودی مردانِ شاعر بیمخاطب میماندند...! دیگر فرهاد و مجنون را کسی نمیشناخت..! تو اگر نبودی چه کسی لالایی میخواند تا جهان آرام بگیرد؟! چه کسی موهایش را به دستِ باد میسپرد تا امثال شهریار و شاملو بیقافیه نمانند..!..؟! و بهشت تنها جائیست که لایقِ زیرِ پاهای توست...! و خالیست جای سورهای که اینگونه شروع شود: " قسم به نامِ زن..! و قسم به آن زمان که خودت را از یاد میبری و میانِ واژههای زن ، مادر و همسر تمام میشوی و احدی نمیفهمد..!/ سلام خدمت دوستان نازنین. 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃
حتی توصیف کردن هم ندارد..! تو اگر نبودی لاکهای رنگی رژهای قرمز و صورتی کفشهای پاشنهدار و هزار و یک چیز دیگر بیمعنا میماند..! تو اگر نبودی مردانِ شاعر بیمخاطب میماندند...! دیگر فرهاد و مجنون را کسی نمیشناخت..! تو اگر نبودی چه کسی لالایی میخواند تا جهان آرام بگیرد؟! چه کسی موهایش را به دستِ باد میسپرد تا امثال شهریار و شاملو بیقافیه نمانند..!..؟! و بهشت تنها جائیست که لایقِ زیرِ پاهای توست...! و خالیست جای سورهای که اینگونه شروع شود: " قسم به نامِ زن..! و قسم به آن زمان که خودت را از یاد میبری و میانِ واژههای زن ، مادر و همسر تمام میشوی و احدی نمیفهمد..!/ سلام خدمت دوستان نازنین. 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🍃
۲.۲k
۰۱ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.