داشتم دردهایم را می شمردمنداشتنتنخواستنت ندیدنتنماندنتو این "نون" اول فعل ها را کاش می شد بِکَنیجمعشان کنی یکجابشود بزرگترین "نون" دنیابچسبانی به فعل رفتنتآنقدر محکم و بزرگ که زورت نرسدبرای " رفتن