فریدونمشیری

#فریدون_مشیری
🌾 میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود

عشق تو بسم بود که این شعله بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود

آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود

دست منو آغوش تو هیهات که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود

بالله که جز یاد تو گر هیچکسم هست
حاشا که بجز عشق تو گر هیچکسم بود

سیمای مسیحائی اندوه تو ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود

لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم بخدا گر هوسم بود بسم بود
#سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
🍂
🍁 🍂 ‌
دیدگاه ها (۱)

#پرسه‌درکوی‌غزل‌ بی‌تو عجب دلگیراستدلم از رهگذرانش ، ز غروبش...

#سنجاق کن دوستت دارم هایِ مرا سمتِ غربِ سینه ات...تا هرگاه م...

#من چون پروانه ای بـی قرار حوالی دوست داشتنتنفس می ڪشمعشق با...

#قدر این عُمر گران را نه تو دانی و نه من🍁 #اسب آمال جهان را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط