تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود

تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود

شیر هم در پای چشمان تو آهو می شود

 

نیست فرقی بین ربّ و عبدِ عین رب شده

گاه ذکرم یا رضا و گاه یا هو می شود

 

مِهر تو در سنگ هم کار خودش را می کند

شیشه در همسایگیِ عطر خوشبو می شود

 

تو به ما پا می دهی و ما کلیمت می شویم
لال هم در این حرم مرغ سخنگو می شود

دست خالی بودن ما نیست کتمان کردنی
دست ما هر بار سائل می شود، رو می شود

چشم جاری از تمام چشمه ها بالاتر است
آب سقاخانه هم محتاج این جو می شود

این مژه هایم اگر پیش تو باشد بهتر است
لااقل یک گوشه از صحن تو جارو می شود

پنجره پولاد تو آخر شفایم می دهد
باز هم در صحن های تو هیاهو می شود

علی اکبر لطیفیان

شهادت_سلطان_#علی_بن_موسی_الرضا_ع تسلیت باد
جانم.. صدای نقاره خونت
جانم... کبوترای حرمت
دیدگاه ها (۵)

http://www.zakerin.ir/file/download/19975مداحی #عبدالرضا_هلا...

آقا جان...فرمودین هر کس حتی اگر سنگی رو دوست داشته باشهفردای...

روضه گودال هم تنها همین یک جمله است... اسب حیوان نجیبی نیست ...

تو جلوه­ی ربّی، حرمت هم طورتتا طور رسیدیم همه با نورت معراجِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط