از زبان ات

از زبان ا/ت
یه اتاق تمیز و مرتب چیده شده با وسایل سفید که عاشق رنگش هستم.
وسایلام رو چیدم و رفتم حموم اومدم بیرون آخ بعده ۱۱ سال تو خونه‌‌ای که زمانی توش خوش و خرم بودیم.. زمانی کوتاه.
نمی‌دونم سرنوشت برای منی که تک و تنها قراره با هیولا هایی که پدرم سال ها منو مادرم رو ازشون مخفی کرده بجنگم منی که فقط ۱۶ سالمه بجای درس خوندن مثل همه دخترای هم سن خودم باید توی یه میدون تک و تنها قرار بگیرم منی که حتی یه دقیقه که سهله یه ثانیه از زندگیم هم عادی نبوده.. باید کنار بیام باید بسازم و بسوزم.
آخ یادم رفت به مادرم خبر بدم البته فکر نکنم همچین نگرانم بشه‌.....
زنگ زدم به مامان همین که جواب داد گفتم : سلام مامی من رسیدم
خندید و گفت: سلام خوشگلم رسیدی ؟
گفتم : بله الان تو عمارت هستم
گفت : ا/ت هواست رو خیلی جمع کن نزار کسی از کم سن بودنت استفاده کنه
کلافه نفسم رو دادم بیرون و گفتم : اوکی مامی مراقب هستم تو هم مراقب باش
گفت : نگران من نباش
خداحافظی کردم و قطع کردم...
کوله پشتیم رو روی تخت خالی کردم چشمم به قرصام و اسپری آسمم افتاد...من آسم ندارم اما از موقعی که بدنیا اومدم ریه هام مشکل دارن چون ۷ ماهه بدنیا اومدم ریه هام ناقصه.
دیدگاه ها (۰)

صدای بهشتی رزی. فالو🥺❤️‍🩹

جوری که این اهنگ قشنگه 🙃💜 یک سر به پیچم بزنید قول میدم پش...

جنی پس از طرح دعوی علیه کسی که خودشو جای پدرش جا زده بود در ...

قدرت بلک پینک که حرف هیتر به چپشون می‌گیرند و برای فناشون و ...

🖤مافیای من🖤

⁶⁵یونجو: “عمو، میشه یه سوال بپرسم؟”کوک: “جانم؟”یونجو: “از تن...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط