پارت ²⁴ عشق مافیایی
پارت ²⁴ عشق مافیایی
جیمین ویو وقتی رفتم داخل دیدم آ.ت رنگش مثل گچ سفید شده و افتاده تو اون لحظه واقعا انگار حتی نفس کشیدن فراموش کردم سریعرفتم پیشش و براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاقش گذاشتمش رو تخت
ج. عشقم بیدار شو
ج.تهیونگ [داد]
ته. بله اومدم آ.ت چیشده [ نگران ]
ج.آجوما صدام کرد گفت غش کرده [ بغض]
ته. باشه صبر کن
[۳۰ مین بعد]
ج. خوب شد [ بغض]
ته. فعلا بیهوش ولی خوب انگار بخاطر
اعصابش بوده
ج. اعصاب [ متعجب]
ته. آره اعصاب
[ آ.ت بیدار شد ]
ا.ت. من ...... کجام
ج. ا.ت [ بغلش کرد ]
ا.ت. جیمین [ اونم بغلش کرد ]
ج. حالت خوبه
ا.ت. آره
خیلی نگران شدم [ بغض ]
ا.ت . دوست دارم
ج. [ موهاشو بکشید] من بیشتر
ته. حواستون باشه یه سینگل اینجاست
ج.ا.ت. خنده
پایان این پارت
بچها میدونم کم بود ولی باز امروز یه پارت دیگه میزارم♥️
جیمین ویو وقتی رفتم داخل دیدم آ.ت رنگش مثل گچ سفید شده و افتاده تو اون لحظه واقعا انگار حتی نفس کشیدن فراموش کردم سریعرفتم پیشش و براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاقش گذاشتمش رو تخت
ج. عشقم بیدار شو
ج.تهیونگ [داد]
ته. بله اومدم آ.ت چیشده [ نگران ]
ج.آجوما صدام کرد گفت غش کرده [ بغض]
ته. باشه صبر کن
[۳۰ مین بعد]
ج. خوب شد [ بغض]
ته. فعلا بیهوش ولی خوب انگار بخاطر
اعصابش بوده
ج. اعصاب [ متعجب]
ته. آره اعصاب
[ آ.ت بیدار شد ]
ا.ت. من ...... کجام
ج. ا.ت [ بغلش کرد ]
ا.ت. جیمین [ اونم بغلش کرد ]
ج. حالت خوبه
ا.ت. آره
خیلی نگران شدم [ بغض ]
ا.ت . دوست دارم
ج. [ موهاشو بکشید] من بیشتر
ته. حواستون باشه یه سینگل اینجاست
ج.ا.ت. خنده
پایان این پارت
بچها میدونم کم بود ولی باز امروز یه پارت دیگه میزارم♥️
۱۰.۶k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.