این طرف سنگ سوی قافله می اندازند

این طرف سنگ سوی قافله می اندازند
آن طرف سکه سوی حرمله می اندازند
.
تا رسیدیم به شامات نشد گریه کنم
وسط هق هق من هلهله می اندازند
.
آه قدم نرسید از لب تو بوسه زنم
آه نی ها چقدر فاصله می اندازند
.
من هنوزم که هنوز است تنم میلرزد
بین بازار که حرف صله می اندازند
.
پشت دروازه ساعات عمو شاهد بود
به روی گردن من سلسله می اندازن
.
#روز_سوم_که_رسد_یاد_کسی_میفتم
#که_ز_فرط_عطشش_ناله_زده_وای_عمو
دیدگاه ها (۱)

رطب از لعل توست که شیرین شده است. . .بوسه از لب دم افطار عجب...

یاامیرالمومنین #حیدر:شد ز نام دگران گرچه مُکَدَر گوشمخورد از...

پیامبر اعظم صل الله علیه و آله فرمود:هرکس کسی را بکشد ابزار ...

چرا ۳۰روز روزه؟در روایتی چنین آمده است که امام حسن علیه السل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط