در خیابان های شب

در خیابان های شب...
دیگر جایی برای قدم هایم...
نمانده است زیرا که
چشمانت...
گستره ی شب را...
ربوده است...
دیدگاه ها (۱)

من هنوز خیال می کنمکہ تو ،هر شب بہ من فکر می کنیقطعاً من خیا...

جای پای نفست مانده به صحرای خیالای فراسوی تجسم ، به دلم جادا...

لا به لایِ حرفات به فکر چشایِ منم باش کهِ قفل میشِه رو لَبات...

تُ هموناَلفی هَستی کِه جَهانم رو از جهنمبودَن نجات میده...

عاشقانه های شبنم

شب که می شود برای ستاره ها از عشقمان بگو از بوسه های یواشکی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط