غیرت ددی
#p2
#غیرت_ددی
ات+
شوگا-
سوهو*
کاپل: شوگا-ات
ژانر:دانشگاهی،اص🔞مات،عاشقانه.
سوهو اومد جلو .فاصلمون از یه تار مو هم کم تر بود.
سرشو اورد نزدیک و دستشو برد پشت گرد///نم.
که یهو ل//بشو روی ل///بام گذاشت.
اولش تو تعجب بودم.که با گازی که گرفت متوجه شدم که باید همراهیش کنم.
و منم شروع به همکاری کردم.
که بعد پنج مین جدا شدیم.
و یه تماس چشمی کوتاه بر قرار کردیم.
که سوهو گفت: امشب میای بریم بیرون؟
در جوابش گفتم.
+عا چرا که نه.
*پس ساعت ۸ میام دنبالت.
+باشه.فقط یهچیزی
* جونم؟
با گفتن جونم قند تو دلم اب شد.
+میشه، میشه در مورد رابطمون به کسی چیزی نگی؟ راستش خجالت میکشم.
*خب،اگه تو اینو میخوای باشه،به کسی نمیگیم.
+مرسی
+من میرم.تو چند دقیقه بعد بیا باشه ؟
*باشه.
داشتم میرفتم داخل کلاسم که کسی صدام زد.
-ات....ات
+عا بله؟
-کجابودی؟
+عاامن؟ اِم خب دستشویی.
-چرا انقد طول کشید؟ تمام زنگ تفریح و داخل دستشویی بودی ؟
+خب وضعیتم وَخیم بود ،متوجه ای که(لبخند زایه)
-هوم...اوکی...برو تو کلاس.
(ات رفت داخل و روی صندلیش نشست.)
٭٭٭٭٭٭
(ویو شوگا)
به ات شک داشتم.امکان نداره تمام وقت زنگ تفریح رو تو دستشویی بوده باشه.یعنی ۲۵ دقیقه تو دستشویی چکار میکرده؟
معلومه داره یه کارایی میکنع.چند وقتیه اصلا محل نمیده.
ولش کن بابا .استاد اومده باید درس ر گوش کنم!
٭٭٭٭٭٭
(ویو ات) بعد اینکه نشستم شوگا هم اومد کنارم سرجاش نشست.
یه نگاهی بهش انداختم .معلومه به یچیزی فکر میکنه.
شوگا از اون پسرا نیست که بخواد فکر کنه.اونم درمورد چیزای چرط و پرت.
پس حتما خیلی موضوع مهمیه.
هعب،نمیدونم چکار کنم.
به نظرم کار خوبی نکردم.من دارم به شوگولیم خیانت میکنم.
من سوهو رو دوست دارم. ولی شوگا رو بیشتر.
هرکاری هم که میکنم نمیتونم از شوگا دل بکنم.
تو دوراهی بزرگی گیر کردم.
....
#غیرت_ددی
ات+
شوگا-
سوهو*
کاپل: شوگا-ات
ژانر:دانشگاهی،اص🔞مات،عاشقانه.
سوهو اومد جلو .فاصلمون از یه تار مو هم کم تر بود.
سرشو اورد نزدیک و دستشو برد پشت گرد///نم.
که یهو ل//بشو روی ل///بام گذاشت.
اولش تو تعجب بودم.که با گازی که گرفت متوجه شدم که باید همراهیش کنم.
و منم شروع به همکاری کردم.
که بعد پنج مین جدا شدیم.
و یه تماس چشمی کوتاه بر قرار کردیم.
که سوهو گفت: امشب میای بریم بیرون؟
در جوابش گفتم.
+عا چرا که نه.
*پس ساعت ۸ میام دنبالت.
+باشه.فقط یهچیزی
* جونم؟
با گفتن جونم قند تو دلم اب شد.
+میشه، میشه در مورد رابطمون به کسی چیزی نگی؟ راستش خجالت میکشم.
*خب،اگه تو اینو میخوای باشه،به کسی نمیگیم.
+مرسی
+من میرم.تو چند دقیقه بعد بیا باشه ؟
*باشه.
داشتم میرفتم داخل کلاسم که کسی صدام زد.
-ات....ات
+عا بله؟
-کجابودی؟
+عاامن؟ اِم خب دستشویی.
-چرا انقد طول کشید؟ تمام زنگ تفریح و داخل دستشویی بودی ؟
+خب وضعیتم وَخیم بود ،متوجه ای که(لبخند زایه)
-هوم...اوکی...برو تو کلاس.
(ات رفت داخل و روی صندلیش نشست.)
٭٭٭٭٭٭
(ویو شوگا)
به ات شک داشتم.امکان نداره تمام وقت زنگ تفریح رو تو دستشویی بوده باشه.یعنی ۲۵ دقیقه تو دستشویی چکار میکرده؟
معلومه داره یه کارایی میکنع.چند وقتیه اصلا محل نمیده.
ولش کن بابا .استاد اومده باید درس ر گوش کنم!
٭٭٭٭٭٭
(ویو ات) بعد اینکه نشستم شوگا هم اومد کنارم سرجاش نشست.
یه نگاهی بهش انداختم .معلومه به یچیزی فکر میکنه.
شوگا از اون پسرا نیست که بخواد فکر کنه.اونم درمورد چیزای چرط و پرت.
پس حتما خیلی موضوع مهمیه.
هعب،نمیدونم چکار کنم.
به نظرم کار خوبی نکردم.من دارم به شوگولیم خیانت میکنم.
من سوهو رو دوست دارم. ولی شوگا رو بیشتر.
هرکاری هم که میکنم نمیتونم از شوگا دل بکنم.
تو دوراهی بزرگی گیر کردم.
....
- ۳.۹k
- ۲۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط