وصل خوبان
#وصل_خوبان
🥀مثل خودت باشد...!
💠از ميان آن همه قبر دنبال
قبر شهيد محمد سليمی كيا
می گشت.
میخواست خواسته اش را با
او در میان بگذارد ، بالای قبر
او ايستاد و گفت :
ای شهيد عزيز، ...
من نمی توانم به جبهه بروم
و دِينم را به امام و انقلاب
اداء كنم ؛ حالا هم كه برايم
خوستگارآمده، نمی خواهم با
او ازدواج كنم، می خواهم با
كسی ازدواج كنم كه مثل
خودت رزمنده ومخلص باشد.
او كه خودش، در سپاه كار
میكرد از خصوصيات اخلاقی
رزمنده گان باخبر بود،آن روز
باشهيد سليمی كيا خيلی درد
و دل كرد....
وقتی بخود آمد، دسته های
عزاداری رفته بودند و او تنها
به خانه برگشت.
ماه صفر، تمام شده بود كه
فرمانده سپاه او را خواست
و به او گفت که:
يكی از پاسدارهای آنجا از او
خواستگاری كرده است... و
ادامه داد:
حسين آقای آتش افروزی که
خوستگار شما ست، يكی از
بهترين بچه های سپاهه،یکی
از دوستان صميمی وقدیمی
شهيد سليمی كيا...
اسم شهيدسليمی كيا كه آمد
نسرين دلش لرزيد و به ياد
دعاهایی افتادكه روزعاشورا
سر قبر آن شهيد كرده بود.
🥀مثل خودت باشد...!
💠از ميان آن همه قبر دنبال
قبر شهيد محمد سليمی كيا
می گشت.
میخواست خواسته اش را با
او در میان بگذارد ، بالای قبر
او ايستاد و گفت :
ای شهيد عزيز، ...
من نمی توانم به جبهه بروم
و دِينم را به امام و انقلاب
اداء كنم ؛ حالا هم كه برايم
خوستگارآمده، نمی خواهم با
او ازدواج كنم، می خواهم با
كسی ازدواج كنم كه مثل
خودت رزمنده ومخلص باشد.
او كه خودش، در سپاه كار
میكرد از خصوصيات اخلاقی
رزمنده گان باخبر بود،آن روز
باشهيد سليمی كيا خيلی درد
و دل كرد....
وقتی بخود آمد، دسته های
عزاداری رفته بودند و او تنها
به خانه برگشت.
ماه صفر، تمام شده بود كه
فرمانده سپاه او را خواست
و به او گفت که:
يكی از پاسدارهای آنجا از او
خواستگاری كرده است... و
ادامه داد:
حسين آقای آتش افروزی که
خوستگار شما ست، يكی از
بهترين بچه های سپاهه،یکی
از دوستان صميمی وقدیمی
شهيد سليمی كيا...
اسم شهيدسليمی كيا كه آمد
نسرين دلش لرزيد و به ياد
دعاهایی افتادكه روزعاشورا
سر قبر آن شهيد كرده بود.
۱.۷k
۱۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.