.
.
می دانی چیست؟
گاهی دلم میخواهد "یک نفر" از راه برسد که خسته باشد!
یک نفری که خوشی هایش را کرده،
شکستهایش را تمام و کمال خورده و هزاران بار زمین خورده باشد!
که طعمِ انواع عشق هایِ رنگی و پوشالی را چشیده و گوشهایش از دوست داشتن های جعلی پُر شده باشد...
یک نفر که راه های زیادی را پیاده طِی کرده، خطاهای زیادی را متحمّل شده و تجربه های زیادی رویِ دوشهایش تلمبار شده و آنقدر پُخته و آب دیده شده که فرقِ بین عشق و هوس را به خوبیِ هر چه تمام تر میداند و در پیِ یک عشقِ واقعی همهیِ شهر را میگردد؛
کسی که گویا چشمهایش با همهی مردمِ شهر فرق میکند؛
ناگهان بیاید و در اوجِ نا امیدی مرا از دور تر ها ببیند، با دیدنم صاعقهای به قلب و روحِ زخمی اش بخورد و حسِ خوبِ زندگی در رگ هایش جاری شود، مردانه عاشق شود و مردانه تر بماند پایِ این دوست داشتنی که تمامَش را زیر و رو کرده است...
یک نفر که از شدتِ خستگی، با من به پایانِ قصه یِ خوب و شیرینی بیندیشد، طوری که اگر روزی خودم را گُم کردم بداند باید کجا پیدایم کند آنطور که تا ابد،
تا همیشه
من نقطهی پایانیِ
زندگی اش شوم...!
.
#نیلی_ق .
می دانی چیست؟
گاهی دلم میخواهد "یک نفر" از راه برسد که خسته باشد!
یک نفری که خوشی هایش را کرده،
شکستهایش را تمام و کمال خورده و هزاران بار زمین خورده باشد!
که طعمِ انواع عشق هایِ رنگی و پوشالی را چشیده و گوشهایش از دوست داشتن های جعلی پُر شده باشد...
یک نفر که راه های زیادی را پیاده طِی کرده، خطاهای زیادی را متحمّل شده و تجربه های زیادی رویِ دوشهایش تلمبار شده و آنقدر پُخته و آب دیده شده که فرقِ بین عشق و هوس را به خوبیِ هر چه تمام تر میداند و در پیِ یک عشقِ واقعی همهیِ شهر را میگردد؛
کسی که گویا چشمهایش با همهی مردمِ شهر فرق میکند؛
ناگهان بیاید و در اوجِ نا امیدی مرا از دور تر ها ببیند، با دیدنم صاعقهای به قلب و روحِ زخمی اش بخورد و حسِ خوبِ زندگی در رگ هایش جاری شود، مردانه عاشق شود و مردانه تر بماند پایِ این دوست داشتنی که تمامَش را زیر و رو کرده است...
یک نفر که از شدتِ خستگی، با من به پایانِ قصه یِ خوب و شیرینی بیندیشد، طوری که اگر روزی خودم را گُم کردم بداند باید کجا پیدایم کند آنطور که تا ابد،
تا همیشه
من نقطهی پایانیِ
زندگی اش شوم...!
.
#نیلی_ق .
۶۱۵
۰۳ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.