بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء...



شرایط سختی بود آتش دشمن سنگین بود، موقع عقب اومدن متوجه عدم حضور محمد شدم...
باهاش تماس رادیویی گرفتم که پشت بیسیم میگفت من جفت پاهام تیرخورده شما برید کسی برنگرده دارن میان سمتم
داشتم گریه میکردم از اینکه نمیتونستم کمکش کنم...
بعد چند دقیقه ک باهاش تماس گرفتم صدایی غیر صدای محمد شنیدم.
محمد هم مثل ارباب بی کفن ابی عبدالله ع بدون سر به سوی معشوق پرکشید...

بیاد شهید مدافع حرم عمه سادات س محمد زهره وند جمعی گردان تکاور تیپ نمونه یکم روح الله اراک...



شهادت جامونده هاصلوات...
دیدگاه ها (۱)

بسم رب الشهداء...شهیدمدافع حرم آقامحسن حیدری...داوطلب:::قرار...

بسم رب الشهداء...شهید مدافع حرم آقامحسن حیدری...دیدبان:::با ...

بسم رب الشهداء...فاتح مسئول نیروی انسانی تیپ شده بود، هنوز ب...

بسم رب الشهداء...شهیدمحمدحسین خانی ازدیدحاج قاسم سلیمانی:::س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط