دیوانه شدم در طلبت بس که به دیوان

دیوانه شدم در طلبت بس که به دیوان،
هی فال زدم، فال زدم، تا تو بیایی!

"حافظ" خبری از تو ندارد که بگوید ،
میترسم از این بی خبری، ماه رهایی!

از من که دچارت شده ام یاد نکردی،
در وقت سفر با غزل تلخ جدایی!

با این همه تنهایی و رسوایی و دوری،
"شاعر" شده ام تا که بگویم که خدایی!

خال لب تو نقطه ی پرگار وجود است،
اصلا تو خودت دایره ی قسمت مایی...
دیدگاه ها (۷)

مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻨﻬ...

درسی اخلاقی از سهراب سپهریخیــــــــــــلی قشنگه حیفه نخونی...

بعضے وقتا یڪیو دوست دارے....ولے شرایط یہ جوریہ.....ڪہ هیچوقت...

کوچ کردم که دلم را به کسی نسپارم حس خوبیست که من این همه بی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط