ای صمیمی ای دوست

ای صمیمی، ای دوست
گاه و بیگاه لب پنجره خاطره‌ام می‌آیی...
دیدنت حتی از دور
آب بر آتش دل می‌پاشد‌...
آنقدر تشنه دیدار تو‌ام
که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم...
دل من لک زده است
گرمی دست تو را محتاجم..

#تکست_خاص #عاشقانه #تنهایی
دیدگاه ها (۱۹)

زندگیتعداد دم و بازدم‌ها نیستبلکه لحظاتی هستکه قلبت محکم میز...

هیچ وقت برام مهم نبوده که بقیه دربارم چی فکر می کنند.راستش ب...

#تولدت_مبارکزادگاه وتاریخ تولد هیچکس درهیچ نقشه و تقویمی نیس...

بعضی چیزها را " باید " بنویسمنه برای اینکه همه " بخونن " و ب...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط