نه مانده زندگی
شب پشت شیشههای پنجره
سُر میخورد و با زبان سردش
ته مانده های روز رفته را
به درون میکشید
من از کجا میآیم
من از کجا میآیم
کـه ایـن چـنـیـن
به بوی شب آغشتهام.
فروغ فرخزاد
سُر میخورد و با زبان سردش
ته مانده های روز رفته را
به درون میکشید
من از کجا میآیم
من از کجا میآیم
کـه ایـن چـنـیـن
به بوی شب آغشتهام.
فروغ فرخزاد
۲.۷k
۰۷ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.