آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم
آن شبنم افتـاده به خـاکم که نـدارم
بال و پر پـرواز به خورشید نگاهت
بر خرمن این سوختهی دشت محبّت
ای برق! کجا شد نگه گـاه به گاهت؟
رَدِ قدمهای تو
در زمستانِ دلم جا مانده است...
چشم به آب شدنِ برفها دارم!
و انتظار میکشم بهاری
که تو را از نو شکوفه بزند...
وبازتوهمانی بشوی که من میخواهم...💕
بال و پر پـرواز به خورشید نگاهت
بر خرمن این سوختهی دشت محبّت
ای برق! کجا شد نگه گـاه به گاهت؟
رَدِ قدمهای تو
در زمستانِ دلم جا مانده است...
چشم به آب شدنِ برفها دارم!
و انتظار میکشم بهاری
که تو را از نو شکوفه بزند...
وبازتوهمانی بشوی که من میخواهم...💕
- ۵۵
- ۲۲ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط