تصور کن

تصور کن
دلتنگ شوی
بخواهی از او دست بکشی

او دستت را بکشد
پرت شوی میان آغوشش
دیدگاه ها (۱)

تب کردن تـــــو مردن من هر دو بهانه ست عشق است که بین من و ت...

خسته ام از زندگیاز مثل زندان بودنش!این نمایش درد دارد،کارگرد...

همیشه دوستت خواهم داشت بی کم و کاست مثل روز اول،و بیشتر از ر...

تشنه ام امشب، اگر باز خیال لبِ توخواب نفرستد و از راهِ سرابم...

دو تا سنگ دیگه کم داریم✌️قربون دستتهمون روهم بنداز💔🚶

زیاد سخت گرفته‌ایم!⁣زندگی چیزی به جز گرفتنِ یک استکان چای لب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط