همیشه به احساساتش حسودیم می شد احساساتی که از بروز د

همیشه به احساساتش #حسودیم می شد... #احساساتی که از بروز دادنش هیچ #ترسی نداشت...اگه می #خندید از #ته_دل بود... اگه #غمگین می شد #بغضش رو نمی خورد... 

#نمیدونم چه بلایی سر #زندگیش اومد که #گوشه_نشین شد...!

نه جایی می رفت ؛ نه کسی رو تو #خلوتش راه می داد

یک سال ازش #بی_خبر بودم تا اینکه تو یه #دورهمی #اتفاقی #دیدمش

دیگه خبری از اون #خنده های همیشگیش نبود

یه گوشه تنها پیداش کردم و گفتم معلوم هست #کجایی؟ #بغض گلوش رو خورد و گفت #درگیر بودم...نذاشت بپرسم درگیر چی...گفت #عوض شدم نه؟ نگاش کردم و گفتم :
خیلی...#بی_روح شدی...چی شد اون همه #احساسات؟

#پوزخند زد و گفت : خیلی وقته دیگه نه چیزی #خوشحالم می کنه نه #ناراحت...
دیگه کسی #دلم رو نمی #لرزونه ...
نه بودن کسی دلخوشم می کنه نه رفتن کسی #غمگینم ...
می دونی من به جایی رسیدم که بهش میگن #بی_حسی!

وقتی بهش گفتم مگه میشه تو یه #سال و این همه بی حسی؟ نگام کرد و گفت: یه سال نه...
یه اتفاق و این همه بی حسی...
فقط یه #شب تا #صبح طول کشید!
💔 #mht💔
دیدگاه ها (۲۷)

#غمگین نباش رفیق !#آسمونِ #زندگیِ #تو کهـهمیشهـ #بارونی نمیم...

#باور کن هیچ کجای #دنیا#بوسه برای #اتفاق افتادن #نیستهمان طو...

دیشب خیر سرمون #سالگرد_ازدواج مامان بابام بود...😑 همه تازه ی...

‍ محل عروسی زوج سونگ سونگ مشخص شد...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

کف دستم رو نگاه کرد و گفت گمشده داری. این خط که شبیه هشت هست...

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط