روزی زنی به من تلفن کرد و گفت من شوهری دارم انسان نیک و
﷽ روزی زنی به من تلفن کرد و گفت من شوهری دارم انسان نیک و خوشرفتاری هم هست ولی اخيراً افکارش عوض شده و از اسلام خارج شد
من نمی توانم و نمی خواهم با کسی زندگی کنم که از اسلام دور شده است؛ نظر شما چیست؟
گفتم: یک روز با شوهرت به منزل ما بیایید. وقتی آمدند من بدون اینکه از اسلام حرفی زده باشم به بیان مسائل و اصول انسانی اسلام پرداختم و از او سؤال کردم که شما این مسائل را قبول دارید؟ گفت: بلی گفتم: همه ی این مسائل و اصول، عقاید و احکام اسلامی بود که برای شما مطرح نمودم. او در شگفتی فرو رفت. سپس گفت اگر اینها اسلام است پس من اسلام را قبول دارم.
من رو به آن زن کردم و گفتم: شوهر شما اصلاً به اسلام وارد نشده بود تا خارج شود
.
سپس گفتم: شما در این مسائل و اصول بیندیشید تا روزی آمادگی پاسخ وجدان خود را داشته باشید.*
من نمی توانم و نمی خواهم با کسی زندگی کنم که از اسلام دور شده است؛ نظر شما چیست؟
گفتم: یک روز با شوهرت به منزل ما بیایید. وقتی آمدند من بدون اینکه از اسلام حرفی زده باشم به بیان مسائل و اصول انسانی اسلام پرداختم و از او سؤال کردم که شما این مسائل را قبول دارید؟ گفت: بلی گفتم: همه ی این مسائل و اصول، عقاید و احکام اسلامی بود که برای شما مطرح نمودم. او در شگفتی فرو رفت. سپس گفت اگر اینها اسلام است پس من اسلام را قبول دارم.
من رو به آن زن کردم و گفتم: شوهر شما اصلاً به اسلام وارد نشده بود تا خارج شود
.
سپس گفتم: شما در این مسائل و اصول بیندیشید تا روزی آمادگی پاسخ وجدان خود را داشته باشید.*
- ۱.۷k
- ۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط