سناریو :
سناریو :
وقتی به دون اجازشون میری بار
چان: سریع میاد بار و دستتو میگرده میبرتت تو ماشین
_چ..چان ببخشید
+ دیگه دیره(یا ابلفضل😔📿)
.
لینو: خیلی عصبانی میشه وایمیسته تا بیای ....ا.ت رسید خونه لینو اجازه نداد ا.ت حتی حرفی بزنه دستشو گرفت و بردش تو اتاق بهش شکلات داد تا صبح
.
چانگبین: اول غذاشو میخوره و بعد زنگ میزنم به دوست ا.ت آدرس رو ازش میپرسه و میاد اونجا.....ا.ت رو بلند میکنه و میبرتش تو ماشین
+ ا.ت فکر کنم تا ۳ روز نتونی راه بری (و بعله ا.ت تا یه روز نتونست راه بره 📿😔)
.
هیونجین: میاد بار و کنارت میشینه
ا.ت با تعجب بهش نگاه میکنه
_ هیونجین؟
+هیس
هیون لبای ا.ت رو بوس میکنه
+ حالا که اومدی میخوام همه بدونن ماله منی(ولی تو خونه هم ماله خودش کرد📿)
.
فلیکس : ا.ت پشیمون میشی(پوزخند)
اومد بار تو رو دید که داری با دوستات مشروب میخوری و میرقصی
دست ا.ت رو گرفت و کشید سمت خودش
+ ا.ت پشیمون میشی(با صدای بم)
_ گوه خوردم
.
هان: ایشون اصلا نزاشت ا.ت بره تا دم در 🙂🤣
.
سونگمین: سونگمین ا.ت رو تعقیب میکرد و همراهش رفت توی بار اما ا.ت نفهمید
سونگمین بعد از چند دقیقه اومد جای ا.ت
+ دیگه بهت از خوراکیام نمیدم ( در گوشش)
_ سونگمین.. بیانهه (ببخشید)
+ تازه امشب باید تا صبح اسممو صدا بزنی بیب(نیشخند)
.
جونگین : بعد که ا.ت رسید خونه
+ ا.ت خجالت نمیکشی من هنوز بچم داری این کارارو باهام میکنی
_ جونگیناا دوستان دعوتم کرده بودم اگه نمیرفتم ...
جونگین حرفشو قطع کرد(یعنی ...اره دیگه همون که تو ذهنه کثیفته 📿😔)
وقتی به دون اجازشون میری بار
چان: سریع میاد بار و دستتو میگرده میبرتت تو ماشین
_چ..چان ببخشید
+ دیگه دیره(یا ابلفضل😔📿)
.
لینو: خیلی عصبانی میشه وایمیسته تا بیای ....ا.ت رسید خونه لینو اجازه نداد ا.ت حتی حرفی بزنه دستشو گرفت و بردش تو اتاق بهش شکلات داد تا صبح
.
چانگبین: اول غذاشو میخوره و بعد زنگ میزنم به دوست ا.ت آدرس رو ازش میپرسه و میاد اونجا.....ا.ت رو بلند میکنه و میبرتش تو ماشین
+ ا.ت فکر کنم تا ۳ روز نتونی راه بری (و بعله ا.ت تا یه روز نتونست راه بره 📿😔)
.
هیونجین: میاد بار و کنارت میشینه
ا.ت با تعجب بهش نگاه میکنه
_ هیونجین؟
+هیس
هیون لبای ا.ت رو بوس میکنه
+ حالا که اومدی میخوام همه بدونن ماله منی(ولی تو خونه هم ماله خودش کرد📿)
.
فلیکس : ا.ت پشیمون میشی(پوزخند)
اومد بار تو رو دید که داری با دوستات مشروب میخوری و میرقصی
دست ا.ت رو گرفت و کشید سمت خودش
+ ا.ت پشیمون میشی(با صدای بم)
_ گوه خوردم
.
هان: ایشون اصلا نزاشت ا.ت بره تا دم در 🙂🤣
.
سونگمین: سونگمین ا.ت رو تعقیب میکرد و همراهش رفت توی بار اما ا.ت نفهمید
سونگمین بعد از چند دقیقه اومد جای ا.ت
+ دیگه بهت از خوراکیام نمیدم ( در گوشش)
_ سونگمین.. بیانهه (ببخشید)
+ تازه امشب باید تا صبح اسممو صدا بزنی بیب(نیشخند)
.
جونگین : بعد که ا.ت رسید خونه
+ ا.ت خجالت نمیکشی من هنوز بچم داری این کارارو باهام میکنی
_ جونگیناا دوستان دعوتم کرده بودم اگه نمیرفتم ...
جونگین حرفشو قطع کرد(یعنی ...اره دیگه همون که تو ذهنه کثیفته 📿😔)
۱.۷k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.