از هستی من آنقدر بجای بگذار
از هستی من آنقدر بجای بگذار
تا بدانوسیله من تو را همهٔ وجود خویش صدا کنم
از ارادهٔ من آن مقدار باقی بنه
تا تو را گرداگرد خویش بنگرم
هر دم ، بر آستانت سر فرود آورم
و هر لحظه عشقم را به پایت فرو ریزم
از وجودم آن ذرّه بر جای بنه
که نتوانم هرگز تو را در خویش پنهان سازم
از بندگی من آن حدّ باقی بگذار
که در بند ارادهٔ تو باقی بمانم
تا خواستهٔ تو را بر جان پذیرم
و جز راه تو نپیمایم
اینست تنها ایثار عشق من به پیشگاه تو
خـدایـا
امروز آدمهای خوب
سر راهمان بگذار
حس خوبیست
درلحظه هجوم نا امیدی
یا پریشانی
بر سر راهمان سبز بشوند
باکلامشان آرامش و امید
بپاشنـد به زندگیمان
سلام
تا بدانوسیله من تو را همهٔ وجود خویش صدا کنم
از ارادهٔ من آن مقدار باقی بنه
تا تو را گرداگرد خویش بنگرم
هر دم ، بر آستانت سر فرود آورم
و هر لحظه عشقم را به پایت فرو ریزم
از وجودم آن ذرّه بر جای بنه
که نتوانم هرگز تو را در خویش پنهان سازم
از بندگی من آن حدّ باقی بگذار
که در بند ارادهٔ تو باقی بمانم
تا خواستهٔ تو را بر جان پذیرم
و جز راه تو نپیمایم
اینست تنها ایثار عشق من به پیشگاه تو
خـدایـا
امروز آدمهای خوب
سر راهمان بگذار
حس خوبیست
درلحظه هجوم نا امیدی
یا پریشانی
بر سر راهمان سبز بشوند
باکلامشان آرامش و امید
بپاشنـد به زندگیمان
سلام
۳.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.