p

p5





که یهو

در با ضربه ی شدیدی باز شد پدر بزرگ ا.ت اومد تو و گفت

(علامت پدر بزرگ ا.ت:@)

@دخترم پس اینجایی چرا ازم فرار میکنی

+خفه شو به من نگو دخترم لعنتی (داد)

@انگاری پدر مادرت به خوبی ادبت نکردن نه

+ والا انگاری شماهم خوب بدرمو ادب نکردین بخاطر همین منم ادب نشدم
بزار بگم باید یکی بیاد شمارو ادب کنه

@حرف دهنتو بفم کوچولو
زود باش نیروتو بهم بده

+تو خواب ببینی پیر خرفت

@خب خود دانی خودت خواستی حمله کنید

%حمله(داد)

ادمین: همه داشتن میجنگیدن و از سپاهیان پدر بزرگ ا.ت داشت کم
کم کم میشد

+بچه ها مدر بزرگم به همین راحتیا نمیمیره باید فرار کنیم زو باشین برید اتاق اصلحه و همه ی واسایل هارو وردارید بریم

×اوکی

÷فهمیدم

*باشه

_(سر تکون داد)

#اوکی

%زود باشید بریم اتاق اصلحه

...........

ویو ادمین

همه زود رفتن به اتاق اصلحه و همه ی واسایل رو برداشتن و رفتن پایین که پدربزرگ ا.ت جلوی اونا گرفت که ا.ت گفت:از جاتون تکون نخورید
و همه گفتن اوکی که یهو ا.ت تبدیل به گرگینه شد با پدر بزرگش جنگید که آخر که پدر بزرگ ا‌.ت تسلیم ا.ت تبدیل به خون آشام شد و تمام خون پدر بزرگشو مکید

بچه ها ببخشید کوتاه شد
دیدگاه ها (۰)

ورژن تهیونگ

#جیمین_نفر_بعدی_نیست

اصکی اجبار

اگه خوشتون اومد توی پی درخواست کنید که برای بایستون رو هم بز...

پارت ۱۴ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۶ فیک مرز خون و عشق

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط