من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
تو همایی و من خسته بیچاره گدای
پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی
بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم
ور جوابم ندهی میرسدت کبر و منی
مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی
تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی
مست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول
مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی
تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ
باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی
من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن
غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی
خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند
سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی
✩。:─ ❁❥︎Tak_setareh✯❁ ─.•:。✩
#سِفارَتِعِشقّ..
#حسِنابِزِندگی
#تا_پای_جان_دوستـــــــــتدارم....
#تمامِمَنبرایِتو_توییکہجانِمَنشُدی
#پایبَندَمتاپایِجانبہتَمامَت
#عشقِبیهَمّتایِمَن
#دوست_داشتنی
#عاشقانه #خاص #دونفره #دوست_دارم
#عشق_جان
#Tak_setareh★
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
تو همایی و من خسته بیچاره گدای
پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی
بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم
ور جوابم ندهی میرسدت کبر و منی
مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی
تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی
مست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول
مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی
تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ
باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی
من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن
غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی
خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند
سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی
✩。:─ ❁❥︎Tak_setareh✯❁ ─.•:。✩
#سِفارَتِعِشقّ..
#حسِنابِزِندگی
#تا_پای_جان_دوستـــــــــتدارم....
#تمامِمَنبرایِتو_توییکہجانِمَنشُدی
#پایبَندَمتاپایِجانبہتَمامَت
#عشقِبیهَمّتایِمَن
#دوست_داشتنی
#عاشقانه #خاص #دونفره #دوست_دارم
#عشق_جان
#Tak_setareh★
۳۹.۷k
۲۴ دی ۱۴۰۱