چند سال دیگر دلت میلرزد

چند سال دیگر ‎دلت میلرزد

‎برای منی که دیگر تو را در گوشه ترین جای قلبم

‎هر شب میبوسم تا کنار بگذارمت

‎دلت تنگ میشود

‎برای منی که حرفهایت را از لبهایت نه ‎از چشمهایت می خواندم

‎دلت تنگ میشود

‎برای لعنتی ترین دختری که

‎دیوانه وار قلمش را به رقص موهای تو وا میداشت

‎به خداوندی خدا سوگند

‎دلت برای همه ی دیوانه بازی هایم تنگ میشود

‎برای صدایم

‎برای آغوشم

‎برای نگاهم

‎حتی برای گریه هایم

‎قسم

‎قسم به همه ی سیب هایی که در خیالم برایم چیدی

‎دلت تنگ میشود

‎آن روز ‎رو به روی آیینه بایست

‎و ایستاده برای غرورت کف بزن
دیدگاه ها (۱۳)

سحرسجاده ات راچون گشودیو با معبود خود خلوت نمودیو خواندی خال...

دوستی مثل متکا میمونهوقتی خسته ای بهش تکیه میکنیوقتی خوشحالی...

پارک مین یانگ

زمستونه هوا سرده حتی تمام گرمای دنیا هم نمیتونه این سردی رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط