اخر ماهرمضانی که داریم بارو بندیل جمع میکنیمهنوز برش

آخر ماه‌رمضانی که داریم بارو بندیل جمع می‌کنیم.هنوز بَرش نداشتیم بفهمیم چقدر سنگین شده.ولی خب هر چه آورده بودیم خریدی دیگر؟
نه اوس‌کریم؟

ولله اگر دانسته باشیم کجا را ترک می‌کنیم.
ولی کریمانه ببخش ما را.
که اصلا آدم ماندن در ماه‌ت،در مهمانی‌ات نبودیم.مدام از اول‌ش به زمین زمان وعده دادیم:«بذار ماه‌‌‌رمضون تموم‌شه!»
ببخش اگر ابوحمزه را خوب زار نزدیم.نفهمیدیم.
اگر وسط قرآن خواندن سر ظهر دل‌مان ضعف‌رفت و ساکت نق زدیم.ببخش اگر حقِ‌سحر ادا نشد.
نفهمی ما را حلال‌کن.
خودت بخوان حال بنده‌ای که از روزه بی‌تاب‌ است اما دوست‌دارد محبوب‌ت بماند.با پا آمده و با سر می‌رود،اما باورش نمی‌شود خسته‌ست.
گریه می‌کنم برای نگاه‌ت به‌ما،با زنبیل خالی‌مان.

. شُکر که ما از سرسفره‌ات می‌رویم،
ولی تو از ما؟
هیچ گاه!

بگذریم.
بغل‌بگیر این بنده‌های درب‌وداغان‌ت را.
انگار‌ کُن عید شده!
#اللهم_صل‌علی_محمد‌و_آل‌محمد_و‌عجل_فرجهم
دیدگاه ها (۰)

ــــــنقاشان، لحظات زیبای زندگـی‌شان رانقاشـی می‌کنند تا برا...

آفاق را گر دیده ام، مهر بتان ورزیده امبسیار خوبان دیده ام، ا...

فزت و رب الکعبه

تو همچین شبی مسجد کوفه باشی، اذان مغرب برسه به " أشهد ان على...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط