bad girl p: 89

کوک ویو
وقتی رفتم پایین که پمادو بردارم هرچی گشتم نبود که یکی پشت سرم گف دنبال این میگردی
وقتی برگشتم دیدم سومی وایساده پمادم دستشه
کوک: ها ارع داشتم دنبالش میگشتم
رفتم سمتش پمادو ازدستش بگیرم که پمادو برد پشتش
کوک: چیکار داری میکنی پمادو بده؟
سومی: از چیه هانا خوشت میاد؟ ها من از هانا بهترم بیا با من باش
کوک: من غیر از هانا عاشق هیشکی نمیشم و نخواهم شد حالام اون پمادو بده وقت ندارم
سومی: من بهتر از هانام چرا نمیفهمی
کوک: واسه من هیشکی بهتر از هانا نیس
هانا تمام زندگیمه کسیع که با لبخندش روزا برام روشن میشه پس خفه شودیگه، پمادو بده (حرص)
که یدفعه رو نوک پاهاش وایساد سرشواوورد جلو صورتم لباشو گذاس رو لبام منم هلش دادم افتاد زمین
کوک: چه غلطی داری میکنی تو
دیدم سومی زل زده به جایی رد نگاهشو گرفتم رسیدم ب هانا اگه حرفمو باور نکنه چی گفتم
کوک: عشقم ببین اونجوری که تو فکر میکنی نیس
بدون توجه بم رف سمت سومی فکشو با دستش گرف ی حرفایی بش زد ولی من نشنیدم چون در گوشش گف
برگشتم ی نگاهی بم کرد بدون توجه از کنارم رد شد معلوم بود از درد پاش بزور راه میره رفتم بغلش کردم هرچی میگف بزارم زمین گوش ندادم رفتیم اتاق گذاشتمش رو تخت نشستم جلو پاش
کوک: ببین عشقم من نمیخوتستم ببوسمش اون بزور منو بوسید
زل زده بود تو چشام
گف باشع
گفتم کی باشه
هانا: میدونم وقتی دروغ میگی چجوری میشی چشات مضطرب میشن و با لکنت حرف میزنی ولی الان نه چشات مضطرب شدن نه لکنت گرفتی
خوبه خوب میشناستم وگرنه بدبخت میشدم ولی خودمم نمیدونم وقتی دزوغ میگم گ شکلی میشم ولی هانا بهتر از خودم میشناسم
کوک: خوبه میشناسیم وگرنه بدبخت میشدم، حالام بیا بغلم
خوب نقطه ضعفشو میدونستم
وقتی خودمو اینجوری کیوت و مظلوم میکنم
کوک: نقطه ضعفت اینه که من خودمو اونجوری کیوت و مظلوم کنم نه؟(خنده)
هانا: ارع اونجوری خیلی خواستنی میشی
کوک: من. همیشه خواستنیم
از. بغلم اومد بیرون
هانا: یبار دیگه بزاری اون دختره حرومزاده خیارشور نزدیکت بشه جفتتونو میکشم
کوک: تقصیر من نبود داشتم دنبال پماد میگشتم اومد پیشم ی ساعت داش میگف بیا با من من بهتر از هانام داشتیم بحث میکردیم بعدشم خودت میدونی
هانا: حیف نیس بخاطر پام نرم داغونش کنم
عاشق وقتایم که حسودی میکنه نمیدونم چرا انقد از حسودی کردنش خوشم میاد
کوک: میدونی وقتی حسودی میکنی خواستنی تر از قبل میشی پرنسس جئون
هانا: ب قول خودت من همیشه خواستنیم
کوک: اون که صدرصد، ولی ازین ب بعد بهت میگم پرنسس جئون
هانا: پرنسس جئون؟
کوک: ارع خیلی بهت میاد
که یدفعه یادم افتاد لبامو نشستم زود رفتم سمته دستشویی از روشویی لبامو شستم رفتم بیرون از دستشویی دیدم هانارو تخت دراز کشیده رفتم پیشش دراز کشیدم دستمو دور کمرش حلقه کردم
کوک: دختره عوضی کاری کرد قسمی که خورده بودم به چ......
نزاشت کامل حرفمو بزنم دستشو دور گردنم حلقه کرد بوسیدم
پرش زمانی فردا شب
امشب اخرین شبی بود که اینجا میموندیم تو حیاط نشسته بودیم هممون
سوک یون: حالا که روز اخریه که اینجاییم از زوج جذابمون میخوام ی اهنگ برامون بخونن(روبه هانا و کوک)
همه جز سومی: ارع راس میگه
کوک: خب چیکار کنییم(🤔)
یوهان: مرض بخونین دیگههههه
هانا: من گلوم ترکیده نمیخونم
نامی: مرضو گلوم ترکیده زود باشین
سومی: حالا چرا فقط اونا باید بخونن
انتونی: چون صداشون عالیه وقتی باهم میخونن ترکیب صداشون باهم خیلی خیلی خوب میشه
هانا: خب انگار تو تاحالا خوندنمونو نشنیدی، چطوره نشونش بدیم؟(روبه کوک)
کوک: موافقم
اهنگ We dont talk anymore رو خوندیم
بعد اهنگ
هیونجین: خیلی خوب بود
سوجون: عالی بود
سوجین: فقط واسم سواله چطور خودتون این اهنگو نوشتین که اینقد خوبه
هانا: مث ادم مگه میشه من کاری کنم و خوب نباشه
کوک: منطقی بود
سوهو: ی اهنگ دیگم مث این بنویسید خیلی خوب میشع
کوک: اتفاقا یکی نصفه نیمه نوشتیم ولی بقیش هنو ننوشتیم