چرا من پارت
چرا من پارت 13
ویو صبح ات: بیدار شدم رفتم دسشویی و کارایه لازم رو کردم و کمی به خودم رسیدم بعد صبحانه خوردم
ات: خدمتکار
خدمتکار: بله
ات: جونکوک کجاست
حدمتکار: بانو خبر ندارم
ات: ببین برو و کلارا رو صدا کن بیاد
خدمتکار: چشم
خدمتکار: کلارا کلارا خانم کارت داره
کلارا: بفرمایید خانم
ات: امروز میخوام برم جایی میخوام توم بیای
کلارا: چشم(بچه خا کلارا همون خدمتکاره هستا جنازه رو داد به بلک پینک)
کلارا وسط راه: بانو کجا میریم
ات: اول میریم پیش بچه ها و بعد میریم خرید
کلارا: اما من اجازه شو ندارم
ات: چرا مگه من اینجا نیستم
کلارا: بله ولی اگه آقا بفهمن
ات: نترس نمیفهمه رسیدیم
هر دوشون پیاده شدن ات با اونا رفت (بچه ها مأموریت یا معموریت🤣🫠)
و بعد برگشتن
و همه شون باهم رفتن خرید
ویو صبح ات: بیدار شدم رفتم دسشویی و کارایه لازم رو کردم و کمی به خودم رسیدم بعد صبحانه خوردم
ات: خدمتکار
خدمتکار: بله
ات: جونکوک کجاست
حدمتکار: بانو خبر ندارم
ات: ببین برو و کلارا رو صدا کن بیاد
خدمتکار: چشم
خدمتکار: کلارا کلارا خانم کارت داره
کلارا: بفرمایید خانم
ات: امروز میخوام برم جایی میخوام توم بیای
کلارا: چشم(بچه خا کلارا همون خدمتکاره هستا جنازه رو داد به بلک پینک)
کلارا وسط راه: بانو کجا میریم
ات: اول میریم پیش بچه ها و بعد میریم خرید
کلارا: اما من اجازه شو ندارم
ات: چرا مگه من اینجا نیستم
کلارا: بله ولی اگه آقا بفهمن
ات: نترس نمیفهمه رسیدیم
هر دوشون پیاده شدن ات با اونا رفت (بچه ها مأموریت یا معموریت🤣🫠)
و بعد برگشتن
و همه شون باهم رفتن خرید
- ۷۹۳
- ۱۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط