دم به دم با چشم زیبای تو جادو می شوم
دم به دم با چشم زیبای تو جادو می شوم
تا در آغوش منی، بی وقفه پررو می شوم
در نگاهم خیره می مانی، ولی من بی سبب
خیره در چشمان تو، گویی که جادو می شوم
می خرامی همچو آهو، می رسی از راه دور
تا شوم مست تو، من هم همچو آهو می شوم
بوسه می خواهم ز تو، با عشوه می گویی که نه!
من دلم می گیرد و یک لحظه اخمو می شوم
با نگاهت شعر می سازم، به چشمم خیره شو
خیره شو در چشمهایم، من غزلگو می شوم
تا در آغوش منی، بی وقفه پررو می شوم
در نگاهم خیره می مانی، ولی من بی سبب
خیره در چشمان تو، گویی که جادو می شوم
می خرامی همچو آهو، می رسی از راه دور
تا شوم مست تو، من هم همچو آهو می شوم
بوسه می خواهم ز تو، با عشوه می گویی که نه!
من دلم می گیرد و یک لحظه اخمو می شوم
با نگاهت شعر می سازم، به چشمم خیره شو
خیره شو در چشمهایم، من غزلگو می شوم
۲.۴k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.