فردا و فردا و فردا می خزد با گام های کوچک از
فردا و فردا و فردا، می خزد با گام های کوچک از
روزی به روزی تا که بسپارد به پایان رشته ی طومار هر
دوران. و دیروزان و دیروزان کجا بوده است ما دیوانگان را
جز نشانی از غباراندوده راه مرگ. فرو میر، آی، ای شمعک،
فرو میر، آی، که نباشد زندگانی هیچ الا سایه ای لغزان و
بازی های بازی پیشه ای نادان که بازد چندگاهی پرخروش و
جوش نقشی اندرین میدان و آنگه هیچ. زندگی
افسانه ای ست کز لب شوریده مغزی گفته آید سر به سر خشم
و خروش و غرش و غوغا، لیک بی معنا.
روزی به روزی تا که بسپارد به پایان رشته ی طومار هر
دوران. و دیروزان و دیروزان کجا بوده است ما دیوانگان را
جز نشانی از غباراندوده راه مرگ. فرو میر، آی، ای شمعک،
فرو میر، آی، که نباشد زندگانی هیچ الا سایه ای لغزان و
بازی های بازی پیشه ای نادان که بازد چندگاهی پرخروش و
جوش نقشی اندرین میدان و آنگه هیچ. زندگی
افسانه ای ست کز لب شوریده مغزی گفته آید سر به سر خشم
و خروش و غرش و غوغا، لیک بی معنا.
- ۴۹۹
- ۱۱ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط