سر کوچه ات نشستم که ببینم از تو رویی

سر کوچه ات نشستم که ببینم از تو ، رویـی
که تـو پنجره گشایی ، بـرسم بـه گفتگویـی

من و دل نشسته بودیم ،که تو در گذر بیایی
خَمِ زلفِ خود گشایی ، بـرسم بـه بویِ مویی
#ابوالفضل_شمسی
دیدگاه ها (۲)

در انتظارِ تو چشمم، سپید گشت و غمی نیستاگر قبولِ تو اُفتَد ف...

ساده نگیریک زن اگر بخواهد می توانداز تو کسی بسازدکه بعدِ او ...

🌱🍒بی تو طوفان زده‌ی دشت جنونم صید افتاده به خونم تو چه سان م...

از سر شب که از این کوچه گذر داشته‌ایبا خودت چند سبد عطر مگر ...

دلم لک میزند در این شبِ تبـدار.. برگردیتـو ای آرام بخشِ این ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط