چون موج که از اوج ، هراسان فرود است
چون موج که از اوج ، هراسان فرود است
چشمم نگران مانده ی چشمان حسود است
دلواپسی ام موجِ پریشانی دریاست
دلتنگی من اوج هوس رانی رود است
پیش از تو که دلتنگ ترین سنگ صبوری ،
پیش از تو که بدرود تو هم عین درود است ،
وابسته نبودم به کسی ، هیچکسی هم
وابسته ی این وصله ی ناجور نبوده ست
از عشق سخن گفتن و از عشق شنیدن ؛
همواره دلم تشنه ی این گفت و شنود است
قدری بنشین تا همه ی شهر بخوانند
شیوا غزلی را که نگاه تو سروده است .
چشمم نگران مانده ی چشمان حسود است
دلواپسی ام موجِ پریشانی دریاست
دلتنگی من اوج هوس رانی رود است
پیش از تو که دلتنگ ترین سنگ صبوری ،
پیش از تو که بدرود تو هم عین درود است ،
وابسته نبودم به کسی ، هیچکسی هم
وابسته ی این وصله ی ناجور نبوده ست
از عشق سخن گفتن و از عشق شنیدن ؛
همواره دلم تشنه ی این گفت و شنود است
قدری بنشین تا همه ی شهر بخوانند
شیوا غزلی را که نگاه تو سروده است .
۱.۱k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.