چه باید کرد با چشمت که در تکرار این لذت

چه باید کرد با چشمت که در تکرار این لذت
جدایی می شود افسوس و ماندن می شود عادت

بیا عهدی کنیم امروز، روز اول دیدار
اگر رفتیم بی برگشت، اگر ماندیم بی منت

تو باید سهم من باشی اگر معیار دل باشد
ولی دق داد تا دادت به من تقدیر بی دقّت

جوانی رفت و در آغوش تو من تازه فهمیدم
چه می گویند وقتی می کنند از زندگی صحبت

خودت شاید نمی دانی چه کردی با دلم امّا
دل یک آدم سرسخت را بردی ، خداقوّت!... #سیدتقی_سیدی #شعر #عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

یکی از لذت های زندگی اینه که با یه ویسگونی بری اصفهان گردی و...

داستان کرگدن و دم جنبانککرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می‌رفت.....

‏می بینیترسِ نبودنت چه به روزم آورده است؟و وحشت گم کردن دستی...

دوستت دارمو چقدر توضیح دادنحرف‌های سادهسخت است... #لیلا_کردب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط