تنهایی ام ؛ دخترکی است معصوم با موهایی پریشان زخم خورده ی شبیخون های زندگی دستش را می گیرم روی پاهایم می نشانم موهایش را می بافم و برایش از شمعدانی ها می گویم او می گرید و دستی دلم را چنگ می زند تنهایی ام چه قدر غمگین است.....
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.