جرم کردم قبول هم دارم

جرم کردم , قبول هم دارم
تا قیامت تقاص خواهم داد
قسمتی از ترانه هایم را
به دلت اختصاص خواهم داد

بی تو بودن چقدر غمناک است
گریه کردم نگو که تمساحم
من ازین زندگی ازین بودن
جز تو چیزی دگر نمیخواهم

قلب سردم پر است از کینه
دیگر از هیچ چیز راضی نیست
کاش میشد تو هم بفهمی که
عشق و احساس بچه بازی نیست

حلقه ی اشک توی چشمانم
غصه در عقد دائم من بود
شعر آغاز زندگی بود و
عشق آغاز شعر گفتن بود

جرم کردم که عاشقت بودم
از تو چیز بدی نمی دیدم
خط پایان کنار دستم بود
من ولی مقصدی نمی دیدم

آب پاشیده ام به چشمم تا
اشک چیز مشخصی نشود
میکشم گوش چشم هایم را
تا دگر عاشق کسی نشود

#محمد_کلارستاقی
@shereemroz
دیدگاه ها (۸)

صبح روزی پشت در می آید و من نیستم قصــــــه دنیا به سر می آی...

هم جا برای اینکه بمانم نبود و نیستهم موقع سفر چمدانم نبود و ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط