بزرگش کردم

✿↝.. Ş๐რăყҽ ..↜✿
بزرگش کردم...
"عشقم را میگویم"
آنقدر بزرگ که از باورِ خودش هم خارج شده بود
آنقدر بردمش بالا
که دیگر دستِ خودم هم بهش نرسید
او بزرگ و بزرگتر میشد و
من کوچک و کوچک و کوچکتر...
هرچقدر دست تکان میدادم، انگار نه انگار
داد میزدم
"لعنتی...من خودم بزرگت کردم..."
صدایم نمیرسید که نمیرسید...
من
همه چیز را یکجا از دست دادم...
دیدگاه ها (۸)

اگر در دل کسی جایی نداری، فرش زیر پایشهم نباش! محبوب همه باش...

از همه غم انگیزتر زمانی‌ستکسی که دوستش داریﻫﯿﭻ ﺗﻼﺷﯽ ﺑﺮﺍی ﻧﮕﻪ...

قند توییزهر توییبیش میازار مرا...#مولانا

مهم نیست دیگران تو را چگونه می بینند!مهم این است که تو چگونه...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط