به تمکین لحظه ها می اندیشم

به تمکینِ لحظه ها می اندیشم!
به ثانیه هایی ای که
به تو مرتجع اند؛
و تاریخی که در صفحه های
منتهی به تو مجهول مانده،

از عقربه ها پیروی نمی کنند!
ساعتهایی که
در توقفِ زمان
در تکراری خسته کننده،
روی ساعت نرسیدن
تو را تیک می زنند!

شاید نیروی هر دوی مان
در لحظه لحظه های انتظار
تحلیل رفته؛
و خود بی خبریم...
دیدگاه ها (۱)

در کویر سبز عشقیک سخن از من بگیرقلبه تو قلبه من استپس تمنا م...

تو عاشق نبودی که درد دل عاشقارو بفهمیتو بارون نموندی که دلگی...

https://www.instagram.com/p/B1J1x7mgSqR/

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط