( نادر شاه )
( نادر شاه )
وقتی که نادر شاه به حکومت رسید، عراق در دست حکومت عثمانی بود. نادر شاه سپاهی مجهز نموده و به عراق حمله کرد و آن را از چنگ عثمانیها بیرون آورد، آنگاه او تصمیم گرفت برای زیارت حضرت علی (ع) به نجف اشرف برود، وقتی که خواست وارد حرم شود، کوری را دید که در صحن حرم نشسته است و گدائی می کند.
نادر شاه به او گفت: چند سال است در اینجا هستی؟ کور گفت: بیست سال. نادر شاه گفت: بیست سال است در اینجا هستی و هنوز بینایی چشمانت را از امیرالمؤمنین نگرفته ای؟
من به حرم می روم و برمی گردم اگر هنوز بینایی ات را نگرفته باشی، ترا می کشم، شاه بحرم رفت و گدا از ترس نادر شاه شروع به دعا و ناله و زاری کرد و از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در خواست کرد که چشمانش را به او باز گرداند.
وقتی نادر شاه از حرم بیرون آمد، دید که مرد بینایی اش را به برکت توسل به امیرالمؤمنین (ع) بدست آورده است.
*
بتاج مهر علی سر بلند گردیدم
ز آسمان گذرد گر سرم عجب مشمار
*
ز ذوق مهر علی آمده بچرخ افلاک
ز مهر او شده سرگرم ثابت و بسیار
*
محبّتش نه همین واجب است به انسان
شده محبت او فرض بر جبال و بحار
*
علی که خواند رسول خدایش خیر البشر
در او کسی که شکّ آورد گشت از کفّار
*
نماز و روزه و حج کسی نشد مقبول
مگر بمهر علی و ائمه اطهار (ع)
*
دلی که نیست در او مهر مرتضی قلبست
شود بمهر علی نقد دل، تمام عیار
***
کرامات العلویه جلد اول
نویسنده : علی میرخلف زاده.
☆ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ ، فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاه ☆
#غدیر
وقتی که نادر شاه به حکومت رسید، عراق در دست حکومت عثمانی بود. نادر شاه سپاهی مجهز نموده و به عراق حمله کرد و آن را از چنگ عثمانیها بیرون آورد، آنگاه او تصمیم گرفت برای زیارت حضرت علی (ع) به نجف اشرف برود، وقتی که خواست وارد حرم شود، کوری را دید که در صحن حرم نشسته است و گدائی می کند.
نادر شاه به او گفت: چند سال است در اینجا هستی؟ کور گفت: بیست سال. نادر شاه گفت: بیست سال است در اینجا هستی و هنوز بینایی چشمانت را از امیرالمؤمنین نگرفته ای؟
من به حرم می روم و برمی گردم اگر هنوز بینایی ات را نگرفته باشی، ترا می کشم، شاه بحرم رفت و گدا از ترس نادر شاه شروع به دعا و ناله و زاری کرد و از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در خواست کرد که چشمانش را به او باز گرداند.
وقتی نادر شاه از حرم بیرون آمد، دید که مرد بینایی اش را به برکت توسل به امیرالمؤمنین (ع) بدست آورده است.
*
بتاج مهر علی سر بلند گردیدم
ز آسمان گذرد گر سرم عجب مشمار
*
ز ذوق مهر علی آمده بچرخ افلاک
ز مهر او شده سرگرم ثابت و بسیار
*
محبّتش نه همین واجب است به انسان
شده محبت او فرض بر جبال و بحار
*
علی که خواند رسول خدایش خیر البشر
در او کسی که شکّ آورد گشت از کفّار
*
نماز و روزه و حج کسی نشد مقبول
مگر بمهر علی و ائمه اطهار (ع)
*
دلی که نیست در او مهر مرتضی قلبست
شود بمهر علی نقد دل، تمام عیار
***
کرامات العلویه جلد اول
نویسنده : علی میرخلف زاده.
☆ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ ، فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاه ☆
#غدیر
۷۲۵
۱۶ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.