هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس

📝

هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس
زانسان شده‌ام بی سروسامان که مپرس

ُ#مولانا


📝

رویم سیه کز سادگی، شرمنده کردم دوست را
او تیغ پنهان زد به‌دل، من زخم رسوا دوختم

#طالب_آملی


#توئیت 🖇♥️

اونجا که تو عوالم خودمون عاشقی می‌کنیم
و دستی دستی خودمونو تو آتیش می‌ندازیم؛
بقول #محمدحسن_جمشیدی :

"به شوق فتح تو دل نقشه می‌کشید اما
خبر نداشت که این قله پرتگاه من است"
دیدگاه ها (۱)

حوصله جمع کردنشون ندارم 😑😂

بخند🙁

من از ؏شـقش چنان مسٺم.... ڪه عمر جاودان...

؏ـاشق آخر ز چه رو.... ٺا به ابد دل ننهد......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط