پارت اول

#جنی
بچگیشون
سلام تهیونگ چرا اینقد دیر کردی تهیونگ: باید چنتا وسیله برای درست کردنش میاوردم خیلی خب بدو بیا
بعد درست کردن بادبادک••••••
بنظرت کار میکنه تهیونگ: نمیدونم ولی بیا به کار بندازیمش. ••••••بادبادک میفوته•••• مثل اینکه..... وای چقدر قشنگه (میره بالا) جیغغغغغغغغغغ کمککک واییییی جیغغغغغ(بادبادک داره از روی پشت بوما میبرتشون) بلاخره میرسن پشت بوم تهیونگ اینا💮 تهیونگ: به خیر گذشت قبول دارم و بعدش خندیدن
••••••••پونزده سال بعد•••••••
هنوزم جنی و تهیونگ بهترین دوستای هم هستن و الان دیگه 23 ساله و 25 ساله شدن و هردو توی کافه کار میکنن ولی شغل اصلیشون دندون پزشکی (جنی) و روان شناسیه(تهیونگ) و دندون پزشکی و مطب تهیونگ پیش همن و بهم چسبیدن جنی با جی دراگون و تهیونگ با جویی نامزدن
#تهیونگ
جنی امروز خوب کار نمیکنیا بدو مافین بلوبری اون اقا رو ببر جنی: رو مخم نرو تِه تِه. من: خب راست میگم. جنی: هوففف باشه. توعم قهوه ترک اونو ببر من میرم اسنراحت. من: ای فرصت تلب. جنی: 😎😎😎😎 عه سلام جویی خوبی؟ جویی: سلام جنی من خوبم تهیونگ خوبه؟ جنی: نامزد توعه از من میپرسی جویی: اخه اون بهترین دوستته و همیشه باهاته نکنه ته...... جنی: جویی چی میگی نه بابا تهیونگ عاشق توعه ما فقط بهترین دوستای همیم از بچگی من میرم پیش جی دی(همون جی دراگون جی دی برام راحت تره) جی دی: خوبی؟ جنی: عاره خوبم. جی دی: هنوز مامانت منو قبول نمیکنه؟ جنی: اوه عزیزم اون بلاخره یه روز قبولت میکنه دیگه جیدی: امیدوارم. ته: جندوک بدو بیا جیدی: حس میگنم توعو تهیونگ خیلی صمیمی هستین یه وقت توکه عاشقش میدونی نیستی که؟ جنی: عاه بابا جویی هم همین فمرو میکنه نه بابا نه نه ما فقط دوستای پچگی و صمیمی عیم
#خونه_جنی_اینا
#جنی
م جنی: جنی عزیزم باید باهات حرف بزنم. من: بله مامان. م جنی: عزیرم توباید با جی دی کات کنی. من: چرا. چون ازش خوشت نمیاد. م جنی: نه چون باید با تهیونگ ازدواج کنی. من: چییی اون بهترین دوستمه چرا باید اینکارو کنم. م جنی: جی دی مناسب تو نیست ولی تهیونگ هم خیلی بهت میاد و هم باهات میسازع تاره ب مامان و بابای لونم توافق کردیم. من: پس بدون اطلاع ما بُردین و دوختین
دیدگاه ها (۲)

پارت دوم_از دوستی به عشق رسیدیم

پسرخالم به دنیا اومد

لایک کرن این پست از هر کدوم دیگه از پستا برام مهم تره

واده فاخ،! تنکص♡

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط